دختری که در یک خانواده ارتدوکس به دنیا آمده، آرزو دارد بهترین سرآشپز هند شود. او در مسیر خود با حوادث و چالش هایی روبرو می شود و برای رسیدن به رویای خود از باورها و تعصبات مرسوم خود فراتر می رود.
دختری که در یک خانواده ارتدوکس به دنیا آمده، آرزو دارد بهترین سرآشپز هند شود. او در مسیر خود با حوادث و چالش هایی روبرو می شود و برای رسیدن به رویای خود از باورها و تعصبات مرسوم خود فراتر می رود.
در این فیلم «بروس لی» یک استاد هنرهای رزمی مشهور است که در فیلمهای زیادی ایفای نقش می کند. بعد از یک سوء قصد ناموفق برای کشتن او، همه فکر می کنند او به قتل رسیده است، در حالی که او مخفی شده و با هویتی جدید سعی دارد از کسانی که قصد جانش را داشتند انتقام بگیرد.
در این فیلم «بروس لی» یک استاد هنرهای رزمی مشهور است که در فیلمهای زیادی ایفای نقش می کند. بعد از یک سوء قصد ناموفق برای کشتن او، همه فکر می کنند او به قتل رسیده است، در حالی که او مخفی شده و با هویتی جدید سعی دارد از کسانی که قصد جانش را داشتند انتقام بگیرد.
«چن چن» به دنبال مرگ مرموز استادش به چین باز می گردد. در آنجا او با ژاپنی های نژاد پرستی مواجه میشود، و بر خلاف دوستانش در مقابل ظلم آنها ساکت نمی ماند و با بهره گیری از تخصصش در هنرهای رزمی، در مورد مرگ استادش تحقیق می کند.
«چن چن» به دنبال مرگ مرموز استادش به چین باز می گردد. در آنجا او با ژاپنی های نژاد پرستی مواجه میشود، و بر خلاف دوستانش در مقابل ظلم آنها ساکت نمی ماند و با بهره گیری از تخصصش در هنرهای رزمی، در مورد مرگ استادش تحقیق می کند.
هنگامی که یک بازپرس خصوصی مشهور به قتل می رسد، سرپرست او پرونده را بر عهده می گیرد. همانطور که تحقیقات او آشکار می شود، او مجبور می شود با قاتل خود یک اتحاد خطرناک ایجاد کند تا اسرار وحشتناک شهر را کشف کند و عدالت را در برابر آن اجرا کند...
هنگامی که یک بازپرس خصوصی مشهور به قتل می رسد، سرپرست او پرونده را بر عهده می گیرد. همانطور که تحقیقات او آشکار می شود، او مجبور می شود با قاتل خود یک اتحاد خطرناک ایجاد کند تا اسرار وحشتناک شهر را کشف کند و عدالت را در برابر آن اجرا کند...
رماننویسی که از کسب سود از سرگرمیهای «سیاه» خسته شده است، از نام قلمی برای نوشتن کتابی استفاده میکند که او را به قلب ریاکاری و دیوانگی که ادعا میکند از آن بیزار است، میکشاند.
رماننویسی که از کسب سود از سرگرمیهای «سیاه» خسته شده است، از نام قلمی برای نوشتن کتابی استفاده میکند که او را به قلب ریاکاری و دیوانگی که ادعا میکند از آن بیزار است، میکشاند.